حکایت جالب بهلول و جمع دیوانگان
هارون الرشید به همراه مهمانانش عیسی بن جعفر برمکی و مادر جعفر برمکی در قصر نشسته بود و حوصله اش سر رفته بود.
از سربازان خواست بهلول را بیاورند تا آنها را بخنداند...........